دلیل خداحافظی جشنواره برلین از رسانه اجتماعی«X» چیست؟ سرپرست معاونت فرهنگی، اجتماعی و زیارت استانداری خراسان رضوی: نفوذ فرهنگ بیگانه با ارتقای آگاهی‌های عمومی و ترویج اخلاق ایرانی‌اسلامی تدبیر می‌شود نبرد یک «سیاه‌ماهی» در دل میراثی کهن | درباره فیلم کوتاه مشهدی که به سومین جشنواره میراث فرهنگی شیراز راه یافته است بیش از ۲۹۰۰ اثر مستند متقاضی حضور در «سینماحقیقت» گرد پیری بر چهره «لگولاس» بازیگر ارباب حلقه‌ها + عکس تولد صدسالگی «راج کاپور» در جشنواره هند آغاز بلیت‌فروشی اجرا‌های سی‌وچهارمین جشنواره تئاتر استان خراسان رضوی (رضوان) + جدول زمان‌بندی استقبال منتقدان از «هیأت منصفه شماره ۲» کلینت ایستوود بازیگران به یاد زنده‌یاد پرویز پورحسینی | وقتی رفقا هنوز با شماره استاد فقید تماس می‌گیرند! + ویدئو صفحه نخست روزنامه‌های کشور - سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی: تقویت فرهنگ عمومی راهی برای افزایش هم‌بستگی اجتماعی است فرهنگ عمومی، زیربنای سلامت جامعه است درگذشت «کوئینسی جونز» تهیه‌کننده آثار مایکل جکسون در ۹۱ سالگی تسهیلات تبصره ۱۸ وزارت فرهنگ به چه کسانی تعلق می‌گیرد؟
سرخط خبرها

درنگی در شعر زنان ایران | یک پنجره به لحظه آگاهی و نگاه و سکوت

  • کد خبر: ۶۰۴۸۹
  • ۱۴ فروردين ۱۴۰۰ - ۰۸:۲۱
درنگی در شعر زنان ایران | یک پنجره به لحظه آگاهی و نگاه و سکوت
شعر زنان ایران که در دوره معاصر با ظهور چهره‌هایی همچون پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی خودنمایی ویژه‌ای داشت، با پیروزی انقلاب اسلامی و دگرگونی‌های بنیادینی که به ویژه در عرصه‌های اجتماعی در جامعه ایران رخ داد، وارد مرحله تازه‌ای شد و گستره شگفت انگیزی یافت.
یوسف بینا | شهرآرانیوز - شعر زنان ایران که در دوره معاصر با ظهور چهره‌هایی همچون پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی خودنمایی ویژه‌ای داشت، با پیروزی انقلاب اسلامی و دگرگونی‌های بنیادینی که به ویژه در عرصه‌های اجتماعی در جامعه ایران رخ داد، وارد مرحله تازه‌ای شد و گستره شگفت انگیزی یافت.

در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، اگرچه شماری از شاعران بزرگ ایران همچون سه شاعر نام برده چهره‌های شاخصی بودند و پیش از آن نیز در تاریخ ادبیات ایران تک چهره‌هایی همچون رابعه قزداری، مهستی گنجه ای، رشحه (دختر هاتف اصفهانی)، ژاله قائم مقامی و... هر چند قرن یک بار ظهور می‌کردند و با درخششی در فضای ادبیات، تاریخ شعر زنان ایران را با اشعار زیبای خویش می‌آراستند، اما این نکته در بررسی جریان شعر زنان در تاریخ ایران روشن است که در طول ده قرن ادبیات فارسی تا پیش از دوران معاصر، اگرچه آثار این شاعران از نظر کیفی در نوع خود بسیار درخشان بوده، از نظر کمیت انگشت شمار بوده اند و همین نکته موجب شده است که شمار برگ‌های کتاب تاریخ شعر زنان ایران در میان کتاب‌های قطور تاریخ شعر فارسی، بسیار کم باشد. صدالبته علت‌های گوناگون فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و ایدئولوژیک را در این میان می‌توان مطرح کرد که از حوصله این یادداشت خارج است.

با این حال، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شعر زنان ایران از نظر کمیت نیز تحول چشم گیر و روبه جلویی را تجربه کرد و شمار زنان شاعر که آثارشان درخور درنگ و واجد ارزش‌های ادبی و فرهنگی است، با هیچ دوره‌ای از تاریخ ایران قابل قیاس نیست و از این منظر حتی در میان ملت‌ها و زبان‌های مختلف دنیا نیز می‌تواند موضوعی بسیار مهم و ارجمند به شمار آید. این دگرگونی خجسته فقط در عرصه سرودن شعر نبوده، بلکه توجه به بلاغت زنانه، نقد زنانه و آثار زنان شاعر در عرصه مطالعات ادبی نیز رونق به سزایی گرفته است و هم اینک بخش درخور توجهی از مطالعات ادبی چه در محافل دانشگاهی و چه در مجامع تخصصی نقد ادبی و حتی انجمن‌ها و جشنواره‌ها و گردهمایی‌های ادبی نیز به این حوزه اختصاص دارد.

صرف نظر از نظریه‌های وارداتی، اگر نگاه دقیقی به شعر زنان در این روزگار بیندازیم، خواهیم دید که آنچه در این جریان مهم شعری بیش از همه به چشم می‌آید، بازیابی خویشتن زنانه شامل نگاه زنانه مبتنی بر عواطف ویژه زنان به همه عناصر شعر از قبیل زبان و عاطفه و خیال و موسیقی و ساختار و نیز نزدیک کردن شعر به ذات زندگی است؛ به قول فروغ فرخزاد، «مرا تبار خونی گل‌ها به زیستن متعهد کرده است!» شاید برای کسانی که همچنان نگاهی مردسالارانه به ادبیات دارند، شعر زنان به دلیل تفاوت در عناصر شعری، در درجه دوم اهمیت قرار داشته باشد، اما اگر این نگاه نادرست را به کناری نهیم و نگاهی آدم سالارانه به ادبیات داشته باشیم، خواهیم دید که اتفاقا این جریان شعری دربردارنده نگاهی مغفول مانده در تاریخ ادبیات ماست؛ نگاهی که ویژه نیمی از آدم هاست و صدالبته که گاه می‌توان جریان جاری و زنده زندگی را در آن به تماشا نشست، فارغ از کلیشه‌هایی که گاه شعر مردان را تا سرحد ابتذال پیش می‌برد.

در اینجا نباید از یاد برد و باید به تأکید گفت که جریان شعر زنان، چه در عرصه سرودن و چه در عرصه مطالعات ادبی، به دلیل خیزشی که در دهه‌های اخیر داشته، جریانی تازه به شمار می‌آید که هنوز جوانب ناشناخته بسیاری دارد و به قول صائب تبریزی، «یک عمر می‌توان سخن از زلف یار گفت/ در بند آن مباش که مضمون نمانده است!»


شاعری که پونه ریز می‌کند برای کوکوی عصرانه

نرگس برهمند یکی از شاعران خراسانی است که علاوه بر سرودن شعر، با فعالیت هایش در عرصه‌های مختلف شعر امروز ایران شناخته می‌شود. این شاعر که دو مجموعه «کوهستان عزیز» و «به دنیا اعتماد کرده ام» را در کارنامه ادبی خود دارد، به تازگی مجموعه شعر «آمبرولا خواهر گل‌های جهان» را در انتشارات نگاه منتشر کرده است. این شاعر که غزل‌ها و نوسروده هایش در دو مجموعه پیشین برنده جایزه‌هایی در سطح ملی نیز شده، در مجموعه اخیرش نوسروده‌هایی از سال‌های ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۹ را آورده است که بیشتر دربردارنده مضامین عاشقانه، اجتماعی و زنانه هستند.

این شاعر درباره این مجموعه شعر می‌گوید: «وجود حقیقی زن در شعرهایم نمود دارد؛ زنی که خود خودم هستم؛ بدون هیچ ادا و اطواری؛ زنی که ساده و روان می‌نویسد و هم پای مردان زندگی را تجربه می‌کند و هم از تجربه‌های عاطفی خود بهره می‌برد و هم از تجربه‌های زیستی که در تعامل انسان‌ها و جهان هستی به دست آمده اند... این تجربه‌ها با شادی و اندوه همراه اند و این گره خوردگی شادی و اندوه چاشنی شعرهاست.» چنین رویکردی به تجربه شاعرانه و سال‌ها تجربه در نقد و آموزش شعر و ادبیات، به شاعر این امکان را داده است که فضایی شخصی و منحصربه فرد در شعرهایش بیافریند که به شدت زنانه است؛ به شکلی که وقتی می‌خواهد درباره جنگ یمن شعر بگوید نیز در ابتدا دغدغه اش اندیشیدن و هم دردی با کودکان و زنان بی گناهی است که قربانی خشونت‌ها می‌شوند. از سوی دیگر، جزئی نگری و دقت در جوانب زندگی، ویژگی دیگری است که نگاه زنانه شاعر به شعر‌های این کتاب بخشیده است.

جواد کلیدری، شاعر و منتقد ادبی درباره این کتاب می‌نویسد: «کلمه‌ها در شعر نرگس برهمند یکدیگر را به خوبی پیدا می‌کنند؛ ساختار شعر‌ها از یک نقطه شروع می‌شود و در یک نقطه پایان می‌پذیرد، بی آنکه کلمه‌ای از ساختار بیرون بزند... ترتیب طبیعی و منطقی واژگان در شعر، نشان دهنده ذهن آرام و عاطفه سرشار شاعر است؛ به شکلی که در شعر او ازدحام تصویر نمی‌بینیم و مخاطب با خواندن شعرش با شکست و گسست ذهنی روبه رو نمی‌شود. موسیقی کلمه‌ها نیز در راستای محتوای شعر‌ها به کار گرفته می‌شود و آهنگ واژگان و ساختار جمله‌ها به تناسب مضمون شعرها، کند و تند می‌شود...
 
جناس، تضاد، تکرار، قرینه سازی، ترکیب سازی، تناسب و کشف‌های شاعرانه مهم‌ترین شگرد‌های ادبی شاعر هستند که همه آن‌ها در خدمت معنا تجسم می‌یابند، زیرا موضوع شعر‌ها برگرفته از زندگی شاعر و اجتماعی است که در آن می‌زید... او شعرش را در خیال‌های دست نیافتنی جست وجو نمی‌کند، بلکه شعرهایش روایت تجربه زیستی اوست در خانه و اداره و پیاده رویی که در آن قدم می‌زند... شاعر واژگانش را از سطور زندگی می‌چیند و با ورزدادن آن‌ها در ذهن خود و سپس درآمیختن آن‌ها در عالم خیال با آرمان‌ها و الگو‌های خودساخته ذهنش، منشوری به مخاطب تحویل می‌دهد که اگرچه بسیار ساده می‌نماید، اما همه اجزا و عناصر آن در پیوستگی با هم هستند و آمده اند تا یک کلیت زیبا و متعالی را شکل دهند.»


واژه‌هایی برای روز مبادا

یکی از شاعرانی که با وجود سال‌ها فعالیت ادبی در دو حوزه سرودن و پژوهش دانشگاهی در فضای ادبی خراسان، تا کنون مجموعه مستقلی منتشر نکرده بود و به تازگی پنج مجموعه از شعرهایش را منتشر و روانه پیشخوان کتاب فروشی‌ها کرده، ملیحه شهریاری است. «لطفا دانلودم کن»، «پنجشنبه با فکر‌های مجعد مسی جناب یخ با زخم بستر در پهلو»، «از رنسانس دوست داشتن تا اعدام قهوه در گیوتین لب»، «مثل یک شزلون شانزده میلیاردی» و «حلقه‌ای بی مصرف در انگشت چهارم» عنوان‌های پنج دفتری است که از این شاعر در انتشارات روزگار منتشر شده است. این مجموعه‌ها بیشتر دربردارنده نوسروده‌های شاعر هستند؛ با این توضیح که در میان آن‌ها گاه سروده‌هایی در قالب‌های کلاسیک از جمله غزل و چهارپاره و ترانه نیز دیده می‌شود.

مهم‌ترین ویژگی شعر‌های این پنج مجموعه، در نخستین نگاه، گستره دایره واژگانی شاعر است. شاعر در فرایند سرودن هرگز دست رد به هیچ واژه‌ای برای ورود به زبان شعرش نزده است و این گستردگی دایره واژگانی به تنوع زبانی و در نهایت به گستردگی جهان هنری شاعر می‌انجامد.
 
البته این نکته‌ای است که بحثی درازدامن می‌طلبد. از دیرباز گفت وگویی در میان اهالی شعر مطرح بوده است بر سر اینکه آیا هر واژه‌ای را می‌توان شاعرانه نامید یا خیر. جریان مترقی شعر با نمونه‌های موفقی که در شعر شاعران بزرگ معاصر خوانده ایم، به نوعی پاسخ این پرسش را داده اند؛ هیچ واژه‌ای را در ذات نمی‌توان شاعرانه یا غیرشاعرانه نامید، بلکه شاعر باید ساختاری در شعرش بیافریند که هر واژه‌ای را در آن به کار برد، شاعرانه شود. با این حال، وقتی به شعر‌های این پنج کتاب می‌نگریم، به وضوح می‌بینیم که گستره دایره واژگانی شاعر و تنوع زبان و جهان شاعرانه او از یک سو باعث شده است که شعر‌ها از ابتذال و تکرار و فضا‌های آزموده فاصله بگیرند و هر شعر دریچه‌ای به جهان تازه‌ای از واژه‌ها و جمله‌ها شود.
 
همچنین این ویژگی موجب می‌شود که تخیل شاعر نیز گسترش یابد و در محدوده تشبیه‌ها و استعاره‌های رایج و پرکاربرد زندانی نماند و در هر شعر به فراخور هر واژه تازه‌ای که آمده است، تصویر تازه‌ای را ببینیم. صدالبته این رویکرد شعری، کار شاعر را به شدت سخت کرده است، زیرا باید از پس برساختن ساختاری برای هر شعر برآید که واژه‌های گوناگون را زیر چتری به نام «شعر» گرد هم بیاورد؛ توفیقی که اگرچه در برخی شعر‌ها نصیب شاعر شده، اما در همه شعر‌های این مجموعه‌ها یکسان نیست و فراز و فرود دارد. تنوعی که درباره زبان شعر‌های این مجموعه‌ها گفته شد، در وجوه دیگر خلاقیت شاعر نیز دیده می‌شود؛ قالب‌های متنوع و شعر‌های کوتاه و بلند، مضمون‌های متنوع و عواطفی که از هر شعر تا شعر دیگر متفاوت است. در عین حال، سابقه دانشگاهی و پژوهشی شاعر در حوزه ادبیات فارسی موجب شده است که همواره حدی از اعتدال را رعایت کند.


انسان نشسته است در ابعاد نازکش

«رقصا» نام مجموعه‌شعری از کیمیا تاج‌نیا، شاعر و استاد دانشگاه است که به‌تازگی ازسوی انتشارات فصل‌پنجم با ۳۷ شعر در ۵۸ صفحه منتشر شده است. در این کتاب که دربردارنده شعر‌هایی در قالب‌های غزل و چهارپاره و نوسروده‌های شاعر است، غلبه با مضامین عاشقانه و تصویر‌های تازه‌ای برای بیان عواطف شاعرانه است.

شاعر چه در شعر‌های کلاسیک و چه در شعر‌های نو، از فضایی غنایی و زبانی امروزی سرشار از تصویر‌های تازه بهره برده است. اگرچه «عشق» و مفاهیم پیرامونی آن از دیرباز و شاید از هزاره‌ها پیش در ذهن و زبان انسان‌ها مهم‌ترین موضوع در ادبیات و هنر بوده است، اما شاعر در شعر‌های این کتاب توانسته است با استفاده از امکانات زبانی و گستره تخیل خویش، رنگی تازه به این مفهوم دیرینه بزند و به آن جلوه‌ای دیگر بدهد. علاوه بر این، در بستر این شعر‌های عاشقانه، گاه مفاهیم دیگری همچون دغدغه‌های فلسفی و سیاسی و اجتماعی نیز در شعر‌ها مطرح شده است و دست بالای شاعر در طرح این مفاهیم آن است که توانسته است تصویرسازی شاعرانه خویش را با بیانی نمادین در این شعر‌ها ادامه دهد.
 
در این میان، یکی از مهم‌ترین جلوه‌ها از آن زنانگی شاعر است که با نگاهی زنانه به جهان، همه این مفاهیم انسانی را از دریچه نگاه یک زن ایرانی با پشتوانه‌ای از ادبیات عاشقانه و عارفانه نگریسته و با زبانی ویژه خویش عرضه کرده است؛ زبانی که سلامت آن پای در مطالعات ادبیات کلاسیک شاعر به‌فراخور تحصیلاتش دارد و سرچشمه سلاست آن نیز در زبان گفتاری امروز مردمان این سرزمین و امکانات گسترده آن است.

شاعر در دیباچه مختصری که بر کتاب «رقصا» نوشته، آورده است: «شعر‌ها مزامیر جان‌اند. شطح مبارکی که شاعر به‌اقتضای آگاهی یا فراآگاهی‌اش بر کاغذ می‌آورد، بخشی از راح و روح انسانی است که بی آن آدمی در میانه ناپیداست. شعر‌ها شبدر‌های جهان‌اند. زیبایی عطرآگین اندوه و اشراق‌اند بر دامنه‌های جان... روان‌شدن در هوای نازک چیزی، آن هم در نوسان ناآرام و شتابناک روزمرگی‌ها... سودایی درآمیخته با زیبایی که سرانجام شاعر است، اگرچه که به رنج اندوده باشد.» وی در ادامه نوشته است: «این مجموعه کوچک شعر، سودانامه‌ای است که شعر‌ها و شعرانه‌هایش به‌ملاحظه گزین شده و فراهم آمده است.»

«ماه از کتان رقص تو افتاده بر زمین»، «گردن کشیده آهوی من از شراب تو»، «در فرصت مکدر میخانه بوی گل»، «انسان نشسته بود در ابعاد نازکش»، «چون از قرار آینه می‌آیی»، «حالا زنی مصادف خاکستری‌شدن»، «به‌داد من برس‌ای عشق...»، «نامه‌ات را باز کردم گریه‌ام را باز کن»، «گفتند قناری باغ را بلد نیست»، «در بیراهه آن تماشا»، «با اولین نشانه‌های تو بیدار می‌شوم»، «در اجبار آهن»، «این خرامیدن بی‌پایان»، «صدای رو به احتضارم در مسیر باد می‌لرزد»، «گاهی اگر جهان سرد است»، «می‌توانم جهان را به‌دوش بکشم» و... عنوان‌های برخی شعر‌های این مجموعه‌اند.


تماشای پروانه‌ها در میان دیوار‌ها و در‌های بسته

«در ذهن موش‌ها» عنوان مجموعه شعر‌های مرضیه داوری‌ترشیزی است که به‌تازگی از سوی انتشارات فصل‌پنجم روانه پیشخوان کتاب‌فروشی‌ها شده است. این کتاب دربردارنده ۳۲ شعر از نوسروده‌های این شاعر خراسانی است که در ۴۸ صفحه منتشر شده است. عشق و انتظار در تلفیق با مضامین و دغدغه‌های اجتماعی و انسانی شاعر در بیانی روان و زبانی عاطفی مهم‌ترین ویژگی شعر‌های این دفتر است که با انواع تشبیه‌ها به‌تصویر کشیده شده‌اند.

«تن‌ها بودن در نگاتیو عکس‌ها»، «سرما سوزن‌هایش را در پشتم فرو می‌کند»، «چون قطره‌ای جا مانده از باران»، «رازی مسکوت که قرن‌هاست مورچه‌ها آن را با خود به گور می‌برند»، «ترسیدن از زوزه جادوگران»، «گلوی تاریخ بر سر دار»، «معصومیت یک کلمه»، «هزاران پرنده در چشمانم گیر افتاده‌اند»، «یک تراژدی عاشقانه که در اولین جنگ با اولین گلوله از پا درآمد»، «در هجوم ویرانگر شب»، «چون پرنده‌ای سرگردان که بی‌هوا به‌دام می‌افتد»، «برای سردرگمی قاصدک‌ها»، «تماشای پروانه‌هایی که یکی‌یکی به دست‌ها برمی‌گردند»، «ترس از چشمان هیز پنجره»، «چیزی شبیه دروغ‌های شاعران»، «می‌ترسم این شعر آتشفشان شود»، «چتر‌هایی که در خیابان قدم می‌زنند»، «فکری که مورچه‌ها آن را جویده‌اند و موریانه‌ها در آن لولیده‌اند»، «دست‌هایی آغشته به رنگ انار» و... پاره‌ای از تصاویر شعر‌های این کتاب‌اند که سطح تخیل شاعر را به‌روشنی نشان می‌دهند.

شاعر در بیستمین سروده‌ای که در این کتاب آمده است، شعری دارد که به‌اصطلاح مانیفست شاعرانه و تعریف او از شعر برمبنای عواطف و احساسات اوست: «شعر جادوگر است/ و می‌تواند/ از تمام دیوار‌ها و در‌های بسته عبور کند/ می‌تواند جنگ به‌راه بیندازد/ یا نوشدارو را به‌موقع به سهراب برساند/ می‌تواند مرد باشد/ یا زن/ یا حتی نطفه‌ای که شکل نگرفته است... / شعر جادوگر است/ و می‌تواند/ تو را عاشق من کند!» این مانیفست شاعرانه تا حدود زیادی نشان‌دهنده رویکرد شاعر در سرودن شعر‌های این مجموعه است؛ رویکردی عاطفی با استفاده از تخیلی مبتنی بر تشبیه و زبانی روان و امروزی.
 
شاعر در هر شعر یکی‌دو تشبیه را به‌عنوان محور تصویرسازی خود قرار داده است و ساختار شعرش بر همین اساس استوار است و در کنار هر تشبیه محوری، گزاره‌های عاطفی که بیشتر عاشقانه و گاه اجتماعی و انسانی است، جا‌های خالی ساختار شعرش را پر کرده است. این رویکرد به شعر‌های این مجموعه حال‌وهوایی غنایی داده است و در برخی شعر‌ها درخشان‌تر از دیگر شعرهاست؛ به‌شکلی که می‌توان گزاره‌های عاشقانه و احساسی در هر شعر یافت و آن‌ها را به‌عنوان سطر‌های درخشان به‌خاطر سپرد. این همان سبکی است که سبک غالب بیشتر نوسروده‌های روزگار ما به‌ویژه در شعر خراسان است؛ از یک سو این نقد به آن وارد است که به‌جز سطر‌های درخشان شعر‌ها بقیه واژه‌ها و جمله‌ها گاه بیرون از ساختار شعر به‌نظر می‌رسند و از سوی دیگر این مزیت را دارد که به‌راحتی در حافظه‌ها ماندگار می‌شود و از این منظر بسیار شبیه شعر کلاسیک فارسی است که در آن بیت‌ها شخصیت مستقل و واحدی دارند.
 
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->